سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص) 

هنگامی که هورمون های تستسترون و استروژن در بدن تغییر یابد، ناخودآگاه بر روی رفتار شما با فرزندتان تأثیر می گذارد. وقتی شما مرتب بر سر فرزندتان فریاد بزنید و به او دستوربدهید ، باید شاهد نافرمانی و سرکشی او نیز باشید. اولین توصیه ای که به شما می کنم این است که پیش از هر گونه ارتباطی با نوجوانتان، ابتدا مشکلات هورمونی خود را برطرف کنید.

 

به خاطر دارم هنگامی که شخصیت پسربزرگم به یکباره تغییر کرد و از یک پسر مودب و شیرین به یک فرد عصبانی و بداخلاق تبدیل شد ، مرتب به من اخم می کرد و غر می زد.
شخصیت پسر دیگرم که 16 سال دارد، طور دیگری است. بسیار پرحرف است و با هر چیزی که من بگویم مخالفت می کند.
دختر 18 ساله ام کاملا با دو پسرم متفاوت است و تقریبا رفتار دوستانه ای با من دارد. ولی به تمیزی و پاکیزگی خود بیش از حد اهمیت می دهد.
هنگامی که پسرم، 14 ساله بود دوست داشت موهایش را مانند یکی از هنرپیشه ها کوتاه کند. خود را کاملاً در شخصیت او می دید و هر عملی که او انجام می داد، الگوبرداری می کرد. البته همه ی دوستان او این گونه نبودند ولی آن ها نیز ویژگی های منحصر به خود را داشتند. شخصیت نوجوانان در این سن وسال با یکدیگر متفاوت بوده و هر کدام الگوی خاص خود را دارند.
ما نمی توانیم یکسری قوانین خاص را برای همه نوجوانان به یک صورت به کار ببریم.

? تغییرات هورمونی
هنگامی که هورمون های تستسترون و استروژن در بدن تغییر یابد، ناخودآگاه بر روی رفتار شما با فرزندتان تأثیر می گذارد. وقتی شما مرتب بر سر فرزندتان فریاد بزنید و به او دستوربدهید ، باید شاهد نافرمانی و سرکشی او نیز باشید. اولین توصیه ای که به شما می کنم این است که پیش از هر گونه ارتباطی با نوجوانتان، ابتدا مشکلات هورمونی خود را برطرف کنید. شاید برای شما پیش آمده باشد که گاهی اوقات بیش از حد به کار فرزندتان دخالت کنید و بدون هیچ گونه دلیلی به او توهین کنید. متاسفانه من نیز در بسیاری از مواقع که خشمگین و عصبی بودم، بسیار تند با فرزندانم برخورد می کردم و بر سر آن ها داد و فریاد می زدم. این عمل باعث می شد بین ما فاصله ایجاد شود و رابطه مان گرم و صمیمی نباشد.
با فریاد کشیدن، شما کاری می کنید که فرزندانتان نسبت به صحبت های شما بی تفاوت شوند. یک روز من از فرزندم به آرامی خواستم کاری را برای من انجام دهد، بعد از چند بار گفتن، اصلا اهمیتی نداد. بعد که از او دلیل آن را پرسیدم به من گفت: "چون سر من فریاد نزدی، فکر کردم خیلی مهم نیست اگر آن کار را انجام ندهم." در آن موقع بود که متوجه شدم او به این نوع برخورد عادت کرده است و اگر سر او داد نزنم، اصلاً به صحبت من توجهی نمی کند. البته این موضوع برعکس نیز می شود. برخی از دوستانم می گویند، ما به قدری سر فرزند خود داد زده ایم که او دیگر به این رفتار عادت کرده است و باز هم به حرف ما توجهی نمی کند. بهتر است در هنگام خستگی و عصبانیت برخود مسلط باشید و اگر احیاناً خطایی از شما سر زد و به فرزندتان بی احترامی کردید، به راحتی آن را بپذیرید و به جای توجیه عملتان از او عذرخواهی کنید.


? مطابق سنشان با آنان برخورد کنید
همه ما یاد گرفته ایم که با نوزادان و کودکان مطابق سنشان رفتار کنیم و از آن ها انتظارات بی جایی نداشته باشیم. ولی هنگامی که نوبت به نوجوانان می رسد لحظه ای مانند یک بزرگسال با آن ها برخورد می کنیم و لحظه ای دیگر با آن ها درست مانند یک کودک رفتار می کنیم. یک روز به آن ها می گوییم : شما دیگر بزرگ شده اید و لباس پوشیدنتان باید مانند یک فرد بزرگسال باشد و درست در همان روز به آن ها می گوییم : فلان کار را نمی توانند انجام دهند، چون هنوز بچه هستند. درک این موضوع برای نوجوانان بسیار سخت است، زیرا آن ها فکر می کنند به اندازه کافی بزرگ شده اند و دوست دارند آزاد باشند. ولی متاسفانه کمتر تمایل دارند زیر بار مسوولیت بروند. شما باید مسوولیت پذیری را به مرور زمان به آن ها یاد دهید و انتظار نداشته باشید که آن ها یک شبه آن را فرا گیرند.
ارتباط برقرار کردن با نوجوانان بدین معنا نیست که تمامی اصطلاحات عجیب و غریب خاص آن دوره را یاد بگیرید و با آن ها به آن شکل صحبت کنید. ولی به عنوان مثال اگر فرزند شما بهترین دوستش را با نام خاصی که او دوست دارد، صدا می کند، شما نیز او را با همان نام صدا کنید، با این کار فرزندتان را بسیار خوشحال خواهید کرد. هنگامی که من در آن سن و سال بودم، بسیار دوست داشتم مرا "بانی" صدا کنند. وقتی والدین برخی از دوستانم مرا با آن نام صدا می کردند، بسیار خوشحال می شدم، ولی با مادر بهترین دوستم که همیشه مرا "ژانت" صدا می کرد، هرگز نمی توانستم ارتباط خوبی برقرار کنم.
اگر می خواهید در جمع دوستان فرزندتان وارد شوید و آن ها شما را بپذیرند، باید مانند آن ها شوید و در مورد آینده و هدف از آن ها سوال نکنید.
با آن ها بسیار دوستانه ارتباط برقرار کنید. پسر کوچکم بسیار دقیق و مقرراتی است. به عنوان مثال اگر بخواهم به او کاری بگویم، باید کاملاً به او توضیح دهم که دقیقاً از او چه می خواهم. قبلاً وقتی به او می گفتم ظرف های غذایت را بشوی، پیش خود فکر می کردم که بعد از شستن، آن ها را خشک می کند. ولی بعد دیدم که دقیقاً همان کاری را که به او گفته بودم، انجام داده است، نه بیشتر و نه کمتر. با او جر و بحث می کردم که چرا بعد از شستن ظرف ها، آن ها را خشک نکرده است. به مرور زمان متوجه شدم که باید به صورت کاملاً شفاف و روشن منظور خود را به او منتقل کنم. یعنی به او بگویم: "بعد از شستن ظرف ها، آن ها را خشک هم بکن. "این رفتار اصلاً ارتباطی به سن و سال او ندارد، بلکه شخصیت او این چنین است. من باید کاملاً در حرف زدن با او دقیق باشم و هر کاری می خواهم او انجام دهد، به طور واضح برایش توضیح دهم. اگر شخصی از من بپرسد ساعت چند است؟ می گویم : دو و چهل و پنج دقیقه. ولی او می گوید:دو و چهل و پنچ دقیقه و بیست ثانیه. این دقت و ریزبینی جزیی از شخصیت اوست. برای ارتباط با او من نیز باید این چنین باشم. بنابراین بهتر است والدین از خصوصیات اخلاقی فرزندشان مطلع شوند تا راحت تر بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و دچار سوء تفاهم نشوند.


? شما از والدین تان چه انتظاراتی داشتید؟
اغلب ما، دوران نوجوانی خود را به خاطر داریم. انتظاراتی که از پدر و مادرمان داشتیم، کاملاً در ذهن مان نقش بسته است. هنگامی که من نوجوان بودم، بسیار دوست داشتم والدینم در بحث های دوستانه ما شرکت کنند، با ما شوخی کنند، بخندند، به آهنگ های مورد علاقه من گوش کنند، در مورد مباحثی که من دوست داشتم صحبت کنند، اعمال مرا زیر ذره بین نگذارند، داوری نکنند و مرا به خاطر این که به مسایل سطحی و ظاهری توجه می کنم، سرزنش نکنند.
یادم می آید مادرم بیشتر اوقات مرا جلوی دوستانم تحقیر می کرد و همین موضوع باعث شده بود که من خیلی سخت دوستانم را به منزلمان دعوت کنم. در آن موقع فکر می کردم مادرم اصلاً احترامی برای من قایل نیست. در نتیجه من نیز در آن سن و سال نمی توانستم احترام او را به خوبی نگاه دارم.
اگر می خواهید فرزندتان به شما احترام بگذارد و برای حرف شما ارزش قایل شود، باید به او احترام بگذارید و شخصیت او را همان گونه که هست، بپذیرید.


? مشکلات نوجوانان
مسایل کم اهمیت در نظر فرزندان، بسیار مهم و پیچیده جلوه می کنند. لحظه ای خود را به جای نوجوانتان بگذارید. فرض کنید به یک مورد خاص بسیار اهمیت می دهید و برای شما خیلی مهم است، بعد والدینتان به خاطر این عقیده به شما نادان و ابله بگویند و یا شما را دلداری بدهند که این موضوع زیاد مهم نیست، نباید خود را ناراحت کنید، قدر خودتان را نمی دانید و خیلی خوش شانس هستید. احتمالاً شما با این طرز برخورد بسیار آزرده خواهید شد.
مطمئن باشید هیچ کس دوست ندارد احساساتش نادیده گرفته شود، به ویژه نوجوانان که بسیار حساس و زودرنج هستند و از کاه کوه درست می کنند. بنابراین صبور باشید، مشکلات او را درک کنید و هیچ گاه او را به دلیل داشتن چنین عقایدی تحقیر نکنید.


? اصول اساسی تربیتی
کنار آمدن با نوجوانان بدان معنا نیست که ناسزا، توهین، شکستن و یا پرت کردن اشیا از جانب آن ها را تحمل کنید. شما به عنوان یک پدر و مادر آگاه باید با فرزندتان بنشینید و در مورد رفتارهای پسندیده و ناپسند آنان صحبت کنید. این عمل برای هر دوی شما مفید است. سعی کنید فرزندتان را تشویق کنید تا نظرات و پیشنهادات خود را در مورد صحبت های شما بدهد و با یکدیگر به نتیجه دلخواه برسید.
به او با دقت گوش فرا دهید. به شخصیت او احترام بگذارید و برای تصمیم گیری های او ارزش قایل شوید. در هنگام صحبت با یکدیگر، سعی کنید ارتباط بر قرار کنید و تنها مانند یک سخنران یک طرفه صحبت نکنید و به طرف مقابلتان اجازه صحبت بدهید. اگر این کار را نکنید، او تصور می کند که شما دوست ندارید صحبت های او را بشنوید. بنابراین هنگامی که دچار مشکلی شود، آن را با شما مطرح نخواهد کرد و این سرآغاز به وجود آمدن نگرانی، استرس، ترس و یا غم در وجود اوست و همه ی این ها در نهایت منجر به افسردگی او خواهد شد. مطمئناً والدینی که اجازه صحبت کردن به فرزندشان را در مواقع بحرانی نمی دهند و برای آن ها هیچ گونه ارزشی قایل نیستند، در آینده پشیمان می شوند و خود را سرزنش خواهند کرد.
هنگامی که فرزندتان کار ناشایستی انجام می دهد و یا از شما تقاضاهای نابجایی دارد، او را تنبیه کنید. بسیار شنیده ام که والدین می گویند برای آرام نگاه داشتن فضای خانه، هر گونه رفتار ناشایست فرزندشان را می پذیرند. این نوع برخورد در دراز مدت مشکلات فراوانی را برای شما و فرزندتان ایجاد می کند، به این صورت که شما همواره احساس حقارت می کنید و نوجوانتان نیز عادت می کند که احساسات دیگران را به راحتی پایمال کند.
از آن جایی که انسان ها با یکدیگر متفاوت هستند، من نمی توانم تنبیه مناسبی را به شما پیشنهاد کنم، ولی به نظر من محروم کردن آن ها از یک سری امتیازات، بسیار مفید خواهد بود. به هر حال این خود شما هستید که با توجه به نوع اشتباه فرزندتان باید تنبیه خاصی را برای او در نظر بگیرید.


? به آن ها مسوولیت دهید
یکی از مشکلاتی که اغلب والدین دارند این است که وقتی به فرزندشان کاری می دهند، آن ها به سختی حاضر به انجام آن می شوند. در عوض مرتب از شما لباس،پول و... می خواهند. با پسر و یا دخترتان در این مورد گفت و گو کنید و برای خودتان برنامه ریزی کنید و به یک توافق دو طرفه برسید. بهتر است بعضی اوقات هنگامی که کار خوب و پسندیده ای انجام دادند، یکی از چیزهای را که دوست دارند، برای آن ها تهیه کنید، البته یادتان باشد تعادل را برقرار کنید تا آن ها نسبت به این عمل شرطی نشوند. با این کار شما حس مسوولیت پذیری را در آن ها تقویت می کنید. به آن ها توضیح دهید افرادی که مسوولیت پذیر هستند؛ بیشتر مورد علاقه و احترام دیگران قرار می گیرند.
شاید فرزند شما اکنون قدر زحمات شما را متوجه نشود ولی مطمئن باشید هنگامی که زندگی مستقل تشکیل داد، همه صحبت های شما را به خاطر می آورد و در آن موقع تا ابد سپاسگزار شما خواهد بود.
برای فرزندتان وقت صرف کنید به حرف های او گوش دهید. با او دوست باشید و او را همواره مورد بازخواست قرار ندهید. حتی اگر نگرانی های آن ها بی مورد بود، آن ها را تحقیر نکنید و با آن ها همدردی کنید. در نهایت نکته بسیار مهم این است که همواره به آن ها بگویید که دوستشان دارید.


[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 9:49 صبح ] [ مژگان جهانبخشی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است برای گریه شدن آبشار هم خوب است تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا کمی خجالت از این انتظار هم خوب است اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا ولی کشیدن ناز نگار هم خوب است گمان کنم که نمی بینمت، بگو غلط است امید دادن این بی قرار هم خوب است کسی به فکر شما نیست، همه خوبند ملال نیست دگر، کار و بار هم خوب است مرا ببند که من جای دیگری نروم برای عبد فراری حصار هم خوب است هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است کمی هوا وسط این غبار هم خوب است اگر نشد برسم من به پابوسی تو برای این دل من وصف یار هم خوب است برای اینکه به دست آورم دلت را من قسم به فاطمه داغدار هم خوب است مرا ببخش به دردت نخورد نوکریم که بخشش دل این شرمسار هم خوب است اگر که پای رکابت نشد شهید شوم برای کشتن ما زلف یار هم خوب است اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد امید آمدنت بر مزار هم خوب است
امکانات وب


بازدید امروز: 99
بازدید دیروز: 75
کل بازدیدها: 992387